سبک زندگی دین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

السلام علیک یا صاحب الزمان...

11 آذر 1394 توسط جنت رستمي
السلام علیک یا صاحب الزمان...

السلام علیک یا صاحب الزمان…

 1 نظر

تعریف شما از سبک زندگی چیست ؟

01 اسفند 1392 توسط جنت رستمي

سبک زندگی در تعریف ایرانی‌اش یعنی روش زندگی مؤمنانه؛ روشی مبتنی بر الگوهای اسلامی. درگیر ترجمه یا بازتعریف واژه لایف استایل نشویم. ببینیم امروز چرا بحث سبک زندگی این‌قدر مورد توجه واقع شده؟ طبعاً به خاطر تأکید مقام معظم رهبری در سفر خراسان شمالی، اما منظور معظم‌له در این خصوص رسیدن به تمدن نوین اسلامی است که سبک زندگی، بخش نرم‌افزاری این الگوی پیشرفت و تمدن است. تعریف ایشان از سبک زندگی فراتر از مهارت زندگی و یا حتی اخلاق اجتماعی است که باید به شکل دقیق مورد توجه قرار گیرد.


به اعتقاد شما نهادهای مسئول برای تعریف درست زندگی دینی موفق بوده‌اند؟


متأسفانه ادارات دولتی و نهادها رویکردی شعاری به فرمایشات مقام معظم رهبری دارند. یک نکته در سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی وجود دارد و آن این است که این موضوع جریان تازه‌ای در کشور نیست و جزو دغدغه‌های جدی حضرت آقا در دوران ریاست‌جمهوری و رهبری‌شان بوده که برخی از این خواسته‌ها و آرزوها هنوز عملیاتی نشده است. در حال حاضر نیز رهبری در تمام دیدارهایشان با جوانان و دانشجویان در خصوص سبک زندگی سخن می‌گویند اما برخی به جای اینکه توصیه‌های ایشان را به صورت عملیاتی با ابزار مناسب به روش و منش تبدیل کنند و یا در مواردی به قانون و دستورالعمل و آیین‌نامه، متأسفانه از کلمات مطرح‌شده صرفاً شعار و بنر می‌سازند؛ یعنی در واقع کار فرهنگی و علمی روی آنها نمی‌شود.


مسئولیت تغییر سبک زندگی تنها متوجه مسئولان نیست، شاید فکر کنید این کار را باید یک وزیر، سازمان، استاد دانشگاه و… ساماندهی کند اما این‌گونه نیست. به نظرم در کنار وظایف مدیران دولتی و حاکمیتی، نقش و تکلیف حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی و نخبگان علمی و اهالی فرهنگ و هنر و به‌خصوص رسانه‌ها را نباید نادیده گرفت که سهم و نقش آنها بیشتر و اساسی‌تر است. خدا کند این گروه‌ها هم به شعارزدگی و دستپاچگی مبتلا نشوند.


زندگی ما ایرانی‌ها با یک زندگی دینی چقدر فاصله دارد؟


روش زندگی امروز ما ایرادهایی دارد که باید همین ایرادهای کوچک را یک به یک برطرف کنیم. نگاه باید برود به سمت اصلاح ریزرفتارها و عادت‌های کوچک، نه تمام فرهنگ! ما ایرانی‌ها روش زندگی خوبی داریم که نقاط قوت قابل توجهی دارد. اگر  احساس می‌کنیم دچار بحران در سبک زندگی شده‌ایم، باید روی همین رفتارها و دلایل روان‌شناختی و فرهنگی آنها کار کنیم.


مثلاً چه رفتارهایی؟


از مهم‌ترین‌ها شروع کنم؛ طلاق. رشد نگران‌کننده آمار طلاق و زمینه‌های این اتفاق از مواردی است که حتماً باید مورد توجه قرار بگیرد.

در بروز این رفتارها خانواده چقدر نقش دارد؟


خانواده در فرهنگ اسلامی پایه و اساس پیشرفت و رشد و تعالی است. مشکلات اجتماعی ما در مورد تأخیر در ازدواج‌ها و یا عدم باور زوج‌های جوان به ضرورت داشتن فرزند و یا اعتقاد به تک‌فرزندی و امثال آن عموماً تحت تأثیر نوع نگاه و سلیقه نسل امروز انجام می‌شود و در سبک زندگی نوین ایرانی اسلامی باید به ارائه الگوهای مناسب برای سلیقه‌سازی صحیح اقدام کرد.


یک دسته‌بندی ساده از مسائل مهم یا همان ایرادهای سبک زندگی امروزمان بیان  می‌کنید؟


شش مسئله مهم داریم که شاید بتوان برای برخی از آنها از واژه بحران هم استفاده کرد که من نمی‌گویم بحران زیرا با بزرگی و عظمت ملت ما خیلی سخت می‌توان به مسئله گفت بحران، اما آن شش مسئله:۱. ازدواج ۲. طلاق ۳. کار ۴. سلامت ۵. اخلاق ۶. اعتیاد. در هر یک از این سرفصل‌ها مسائل ریز و درشت فرهنگی تأثیرگذار است. مثلاً «تفاخر» و نگاه جاهلانه به تجملات و رشد فزاینده و فراگیر آن در تمامی آداب و رسوم روزمره مردم، ازدواج‌ها را سخت و سخت‌تر می‌کند. آمارهای نگران‌کننده خانم‌های ۴۰ ساله و بیشتر که ازدواج نکرده‌اند و مسائل و مشکلات آنها در خانواده‌ها که گاه نگران‌کننده است. همین تفاخرها و توجه بیمارگونه به مادیات موجب تلخکامی زوج‌های جوان و حتی بروز طلاق می‌شود. واقعاً آمار ۱۵۰هزار طلاق در سال نگران‌کننده است.


تأثیر سبک زندگی در سایر موارد هم به این اندازه است؟


بله، اگر شما به هر یک از این مسائل از منظر سلیقه‌ها و نظام ارزش‌ها نگاه کنید، می‌بینید که فرهنگ کار فردی که برخی مشاغل پَست و برخی مشاغل دیگر آبرومند تلقی می‌شود، یکی از ریشه‌های مشکلات اقتصادی کشور ماست.

در موضوع سلامت هم که هر روز در اخبار رسانه‌ها هشدارهایی همچون سونامی سرطان و سونامی پوکی استخوان و سونامی دیابت و ایدز و غیره را می‌بینیم؛ این مسائل قطعاً با سبک زندگی ارتباط دارد. پایان‌نامه‌ها و مقالات علمی فراوانی در سراسر دنیا در این خصوص نوشته شده که در آنها ارتباط بیماری‌ها با سبک زندگی مورد توجه قرار گرفته است.


برای اصلاح این ایرادهای کوچک چه باید کرد؟


از همان راهی که آسیب دیده‌ایم؛ تغییر عادت‌ها به دلیل تغییر سلیقه‌ها اتفاق افتاد و تغییر سلایق به دلیل تغییر باورها. باید با پشتوانه علمی و پژوهشی دقیق به صورت مستمر و غیرشعاری روی باورها کار کرد و از سلیقه‌های بهتر، حمایت معنوی و رسانه‌ای کرد و الگوهای بهتر را رواج داد و این حوصله می‌خواهد. اصلاً کاری فوری نیست اما معمولاً دولت‌ها علاقه به کاری دارند که بشود افتتاحش کرد؛ بشود آن را در اخبار تلویزیون نشان داد! نه کارهایی از این دست که ۵۰ سال دیگر نتیجه می‌دهد و شاید نشود با آن عکس یادگاری گرفت!

بر اساس آمار از هر چهار ازدواج در تهران یک ازدواج به طلاق ختم می‌شود. آمار کشور نیز در این زمینه تقریباً از شش ازدواج یک طلاق است! آیا ازدواجی که ریسک‌پذیری آن ۱۵ تا ۲۵ درصد است می‌ارزد ۵۰ میلیون پول جشن عروسی بابت آن بدهیم؟ نامزدی، عقدکنان، عروسی و پاتختی و چند جشن برای آن بگیریم؟ اینها با بخشنامه اصلاح نمی‌شود و برای حذف آن از سطح جامعه نیاز به رفتارهای حمایتی دولتی و مثلاً وام نیست. آخر این چه روشی است که دولتمردان در پیش گرفته‌اند که برای هر سیاست تشویقی، وام در نظر می‌گیرند. وام به حل این موضوعات چه کمکی می‌کند؟ بعضی از این وام‌ها حتی پول آرایشگاه عروس نمی‌شود یا کرایه ماشین عروس. متأسفانه ما زندگی را گران کرده‌ایم.


به جای وام چه کنند؟


حمایت از تولید و کار، ایجاد شغل؛ نه وام آن هم با منت! یکی از بدترین مسائلی که باب شده کلمه توهین‌آمیز «عیدی» است. از جیب ملت به ملت عیدی می‌دهیم؟ هر دولتی هر وقت این حرف را بزند نادرست است. مثلاً عیدی دولت به مردم چیست؟ سهمیه بنزین شب عید! این ادبیات بد است، توهین‌آمیز است. کافی است رشد اقصادی کشور به مرز ۱۰ برسد، نیازی به وام دو میلیون تومانی ازدواج نیست. یا مثلاً همین پیشنهاد وزارت جوانان برای ثبت روز اول ذی‌حجه به عنوان روز بدون طلاق، چقدر می‌تواند مشکلات بنیادی ما را حل کند و یا تشویق رسانه‌ها برای برپایی مراسم عقد و عروسی در گلزار شهدا.



یعنی این سنت شکنی‌ها نمی‌تواند الگویی برای جوانان باشد؟


اینکه ما برویم در گورستان یا گلزار شهدا عروسی بگیریم سنت نمی‌شود چون نگیر و نچسب است. ختم‌هایمان از گورستان و مساجد رفته به تالارها، حالا چطور عروسی‌هایمان را ببریم در مکان‌های دیگر بگیریم. ما بهتر است.




بر اساس آمار از هر چهار ازدواج در تهران یک ازدواج به طلاق ختم می‌شود. آمار کشور نیز در این زمینه تقریباً  از شش ازدواج یک طلاق است! آیا ازدواجی که ریسک‌پذیری آن ۱۵ تا ۲۵ درصد است می‌ارزد ۵۰ میلیون پول جشن عروسی بابت آن بدهیم؟


فعلاً ختم‌ها را برگردانیم به مسجد. وقتی صاحب عزا در تالار مراسمش را برگزار کرد و ما هنگام تسلیت گفتن بپرسیم «چرا در تالار؟» و او با ۲۰۰ پرسش روبه‌رو شود، سنت‌ها به جایگاه اصلی‌ خودش برمی‌گردد. متأسفانه ما سؤال نمی‌کنیم، غیبت می‌کنیم. نهی از منکر و ارشاد نمی‌کنیم. این همان سبک زندگی است، باید آن چیزهایی که دیگر سر جایشان نیست برگردانیم سر جایشان، برخی چیزها را نیز اصلاح کنیم.


چطور می‌شود این چیزها را سر جایشان برگردانیم؟


ما نمی‌توانیم تمام این سبک از زندگی را از بین ببریم چون طرفدار زیاد دارد اما می‌توانیم کم‌کم آن را اصلاح کنیم. ما هی عقب نشستیم و دخالت نکردیم و از این کناره‌گیری دیگران بیشترین سوء استفاده را کردند؛ یعنی دارند رفتارهای ما را مدیریت می‌کنند. این همان مهندسی فرهنگی است که دغدغه آقا بود و انجام نشد و افتاد دست کسانی که نه نگاه دینی دارند و نه نگاه فرهنگی و تنها دید بازرگانی دارند برای آنکه بتوانند مخارج عروسی را زیاد کنند و شغل و کاسبی‌شان رونق بیشتری داشته باشد.


برای اصلاح از کجا شروع کنیم؟


برای اصلاح نباید به دنبال کل بنای فرهنگ برویم، باید آجرهایش را دانه‌دانه اصلاح کنیم. هر گوشه‌اش اصلاح شود کم‌کم همه چیزش اصلاح می‌شود. باید سادگی را ترویج کنیم و همچنین احساس ارزشمند بودن را. در این میان اصل را نیز باید بر سنت پیامبر بگذاریم. نقش روحانیت نیز محوری است. روحانیت باید حرف حق بگوید؛ ولو اینکه همه ناراحت شوند. نقش رسانه‌ها نیز مهم است. متأسفانه در فیلم‌ها و سریال‌هایمان ما هیچ وقت خودمان را نمی‌بینیم؛ حتی آدم‌های بدبختشان هم آدم‌های دیگری هستند که با آدم‌های معمولی فرق می‌کنند. البته باید حواسمان هم باشد که اصلاح سبک زندگی به سمت شعاری شدن نرود زیرا این هم یک خطر است.


یک زندگی دینی ایده‌آل که همه اعضای آن سر جاهای خود قرار دارند، چه ویژگی‌هایی دارد؟


منظورتان مدینه فاضله که نیست؟!  یک جامعه رو به رشد و پیشرفت که همه افراد آن تلاش می‌کنند و رنگ غالب در آن امنیت، آرامش و احترام باشد و دینداری و خدامحوری به چشم بیاید. این میسر نمی‌شود مگر با خردمندی، قانون‌گرایی و اخلاق.




حالا ما آمدیم الگوهای یک زندگی دینی را هم تعریف کردیم و شاخص‌هایش را درآوردیم، چگونه می‌توان به جوانان گفت بیایید از این الگوها استفاده کنید و زندگی‌‌تان را بر اساس آن پیش ببرید؟




اتفاقاً این ساده‌ترین مرحله است؛ با استفاده هوشمندانه و علمی از رسانه‌ها و دستگاه‌های آموزشی. در این سال‌ها رسانه‌های داخلی و فیلم‌ها و سریال‌ها قطعاً از هالیوود تأثیر بیشتری در رواج تجملات و تفاخر و سخت‌تر شدن و گران‌تر شدن زندگی روزمره مردم داشته‌اند و کمتر تلاش مؤثری را در جهت آسان‌سازی آداب و رسوم و روش زندگی از سوی رسانه‌ها شاهد بوده‌ایم. فطرت انسان سادگی و آسانی را دوست دارد اما احترام و تکریم را هم دوست دارد و به امنیت روانی نیازمند است. وقتی ما نوعی از زندگی را ترسیم می‌کنیم که فرد با ساده‌زیستی، امنیت روانی و احترام و شأن خود را از دست می‌دهد، خب معلوم است که زیر بار سادگی و ساده‌زیستی نمی‌رود و به‌اصطلاح پول را می‌خواهد برای آبرو. اما اگر ساده‌زیستی ـ نه زهد و دنیاگریزی ـ سکه رایج شود حتماً مورد استقبال قرار می‌گیرد .

 1 نظر

سبک زندگی دینی

01 اسفند 1392 توسط جنت رستمي

کجایی ای طلوع هر چه دست های بلند

نگارصبح بهاران

حضور ناطق قرآن

ضمیر روشن باران

گل همیشه بهاران

خدا کند که بیایی!!!!!

 

الهی دلم را از نفاق، عملم را از ریا، زبانم را از دروغ و چشم های مرا از گناه خیانت پاک گردان.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

سبک زندگی دین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • خدا
  • امام زمان (عج)
  • ائمه
  • ائمه اطهار (ع)

Random photo

رد پای احساس...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس